رباب عروس بانوی خلقت
عروسِ خانه ی زهرا که لاله میکاری سپیده سر زده أما هنوز بیداری هرآنچه رفت به غارت که بر نمی گردد نمی شود که زگهواره چشم برداری زلای لایی نیمه شب تو...
عروسِ خانه ی زهرا که لاله میکاری سپیده سر زده أما هنوز بیداری هرآنچه رفت به غارت که بر نمی گردد نمی شود که زگهواره چشم برداری زلای لایی نیمه شب تو...
اولین روز است بی گهواره میگردی علی یک شبه مادر! برای خود شدی مردی علی آخرین باری که بستم بند این قنداق را در دلم افتاد دیگر برنمی گردی علی بیشتر شرمنده می سازی...