جاهل مرکب

با یه آدمی طرفیم که برای توضیح شرایط باید این مثال رو بزنم:

تصور کنید یک نوجوان محروم را که هیچ تصور و حسی نسبت به کنکور و تاثیرش در آینده اش ندارد.

برای کمک به او این مراحل را پیش می روید :

ابتدا میگویی کنکور چیست و چقدر مهم است

بعد اینکه کنکور داری سال آینده و وضعیت اضطراری است

بعد اینکه چه رشته هایی وجود دارد و چه مشاغلی به آن وابسته است

بعد اینکه برای هر رشته چه دانشگاه هایی وجود دارد

بعد اینکه برای قبولی در هر رشته و دانشگاه چه رتبه ای نیاز است

و اینکه هر رتبه حاصل چه سطحی از معلومات و چه درصد هایی از کدام درس ها است

بعد برایش کتاب تهیه میکنی

بعد در خواندن کتاب ها هم مشکل دارد  پس به او تدریس خصوصی میکنی

بعد تشویق و روحیه دهی و ماساژ که خسته نشود

….

کنکور که داد و قبول هم شد میگوید : بیخود وقتم را تلف کردی . اگر اسنپ موتوری کار کرده بودم الان چقدر جلوتر بودم!

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *