آورده اند که محمود..
میگن بچه های یه محله با چند تا غریبه که اومده بودن توی محلشون دعواشون شده بود.
بعد از لت و پار شدن غریبه ها و رفتنشون ، بچه های محل برگشتن دیدن هنوز یکی از دوستانشون داره نفس کش میطلبه و داد و بیداد میکنه.
بهش میگن : محمود جان! دعوا تموم شده!
میگه: بیاین جلو ببینم! من تازه گرم شدم!
میگن: محمود! تو گرم نشدی! داغ کردی!
چرا اینقد اینجا تاریکههههههه!
لطفا اگه میخوای مث آب باشی ؛ آب روی دریا باش که روشنه نه کف اقیانوس که تاریکخونس و وهم انگیزه !