عطش ۲
کربلای ایران
سوار قایق بودیم ؛ از شناسایی برمیگشتیم ؛ رضا دشتی زخمی شده بود ؛ خونریزیش شدید بود.
آب میخواست؛ نداشتیم.
آب شط هم شوره ؛ نمیشد بهش داد.
رضا بین اون همه آب؛وسط رودخانه؛ لب تشنه شهید شد.
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
۲۳ روز تا محرم