شبه پیغمبر خاتم! به خانه مولا خوش آمدی

ای تجلی صفات همه ی برترها              چه قَدَر سخت بوَد رفتن پیغمبرها
قد من خم شده تا خوش قد و بالا شده ای              پدری دردسرش نیست کم از مادرها
پسرم میروی اما پدری هم داری              نظری گاه بیانداز به پشت سرها
سر راهت پسرم تا در آن خیمه برو               شاید آرام بگیرند کمی خواهرها
مادرت نیست اگر مادر سقا هم نیست                  عمه ات هست به جای همه مادرها
حال که آب ندارند برای لب تو                            بهتر آنست که غارت شود انگشترها
چه کنم با تو و این ریخت و پاشی که شده               چه کنم با تو و با بردن این پیکرها
گیرم از یک طرفی نیز بلندت کردم             بر زمین باز بماند طرف دیگرها
آیه ات پخش شده آینه ات خرد شده              علی اکبر من شد علی اکبرها

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *